کشورهای گروه 1+5 همواره بر این موضوع تأکید داشتهاند که قابلیت هستهای ایران منجر به شکلگیری فرایندی میشود که به موجب آن ایران به سلاحهای هستهای مجهز میگردد درحالیکه روندهای اعتماد ساز در سیاست هستهای ایران بهگونهای منعکس گردیده که هرگونه تردید و دغدغه واقعی را پایان میبخشد. ایران پذیرفته است که به آموزههای مربوط به گفتمان هستهای پایبند خواهد بود.
از سوی دیگر هرگونه فعالیت هستهای خود را در قالب اساسنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به انجام میرساند. ایران اصل شفافسازی در فعالیتهای هستهای را پذیرفته است درحالیکه تاکنون هیچیک از گزارشهای آمانو بهعنوان مدیرکل آژانس بینالمللی آتمی چنین واقعیتهایی را بهگونهای کامل منعکس نکرده است.
سفر آمانو به تهران در 20 می2012 را باید از این جهت با اهمیت دانست که میتواند واقعیتهای سیاست هستهای ایران در ارتباط با راستی آزمایی هستهای و شفافسازی را منعکس سازد. یکی از اختلافات مدیرکل آژانس و ایران را میتوان پافشاری آمانو در ارتباط با سایت پارچین دانست. همگان بر این امر واقف هستند که پارچین یک سایت نظامی محسوب شده و از همه مهمتر اینکه در منطقه عبور شهروندان تهرانی قرار دارد. طبیعی است که در چنین منطقهای هیچ کشوری مبادرت به سازماندهی فعالیتهای هستهای نخواهد کرد.
لازم به توضیح است که در مورد بازدید از سایتهای نظامی الگوهای متفاوتی وجود دارد؛ الگوهایی که میتواند زمینه لازم برای راستیآزمایی از طریق گزینه احتمالی را فراهم سازد. اگرچه براساس پادمان بینالمللی انرژی اتمی، هیچگونه ضرورتی به راستی آزمایی از این سایت وجود ندارد اما ایران آمادگی خود را برای همکاریهای فراگیر و همه جانبه برای راستی آزمایی به انجام رسانده است. طبعا در چنین شرایطی لازم است تا الگوهای متقابل در رفتار استراتژیک مورد توجه کشورهای 1+5 و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد.
اگر ایران از الگوی همکاری سازنده بهره میگیرد بنابراین طبیعی است که باید رفتار مجموعههای دیگر نیز براساس چنین الگویی انجام پذیرد. در شرایطی که ایران از انگیزه همکاری با نهادهای بینالمللی برخوردار است طبیعی است که حل مسالمتآمیز چنین اختلافاتی باید از طریق همکاری سازنده و الگوی مشارکت متقابل انجام پذیرد.
تاکنون آمانو از الگوی محدودسازی ایران در جهت دیپلماسی فشار بهره گرفته است. مسافرت آمانو به تهران میتواند آمادگی ایران برای حل اختلافات و برطرفسازی نگرش بدبینانه را بهوجود آورد. لازم به توضیح است که اگر کشوری مانند ایران از انگیزه لازم برای کنش همکاری جویانه برخوردار باشد و کشورهای گروه 1+5 تمایلی به حل موضوع نداشته باشند در آن شرایط الگوی تصمیمگیری برای لبه بحران شکل میگیرد. تصمیمگیری در شرایط عدماطمینان منجر به تشدید فضای بحرانی میشود، درحالیکه ویژگی سازنده آن است که اختلافات از طریق حسن نیت متقابل حل و فصل گردد.
فشار کنگره آمریکا، گروههای راستگرا در سیاست امنیتی ایالات متحده و رویکرد کشورهای اروپایی برای نادیده گرفتن حقانیت ایران براساس پادمان هستهای برای ادامه روند غنیسازی اورانیوم منجر به تداوم بحران میشود. تداوم بحران در وضعیت موجود شرایط تصمیمگیری را پیچیدهتر خواهد کرد.
* مدیرگروه علوم سیاسی دانشگاه تهران